www.maderandaghdar.blogspot.com
Tuesday, 28 June 2011
بهروز جاوید تهرانی به همراه سه زندانی دیگربه انفرادی منتقل شدند
بهروز جاوید تهرانی به همراه سه زندانی دیگر
به انفرادی منتقل شدند
پایان اعتصاب غذای زندانیان رجایی شهر
پایان اعتصاب غذای زندانیان رجایی شهر
به گزارش کلمه، ۶ زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که از روز پنج شنبه در حمایت از زندانیان بند ۳۵۰ اوین دست به اعتصاب غذا زده بودند، امروز و پس از صدور بیانیهٔ ۱۲ زندانی اوین اعتصاب خود را شکستند.
کیوان صمیمی، عیسی سحر خیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمت الله طبرزدی شش زندانی سیاسی رجایی شهر کرج هستند که اعلام کرده بودند تا زمانی که همراهانشان در بند ۳۵۰ اوین در اعتصاب غذا هستند با آنان همراه خواهند بود و اعتصاب میکنند.
بر اساس اخبار و گزارشها در این مدت عیسی سحر خیز و مسعود باستانی راهی بهداری زندان شدند که باستانی یک شب را نیز در بهداری گذرانده بود.
لازم به ذکر است که ۱۲ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به جان باختن هدی صابر و هاله سحابی از روز شنبه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده بودند. خانوادههای این زندانیان گفته بودند که این زندانیان خواهان معرفی و مجازات عاملان قتل هدی صابر و هاله سحابی هستند و مسولان باید به این خواسته توجه کرده و از رخداد فاجعهای دیگر جلوگیری کنند.
روز گذشته اعتصاب کنندگان اوین با صدور بیانیهای ضمن اعلام پایان اعتصاب غذای خود نوشتهاند: اکنون ما اعتصاب کنندگان در پاسخ به پیامهای محبت آمیز و ضمن ابراز احترام و تشکر از ایشان، اعلام میداریم که شب یکشنبه ۵ تیرماه ۱۳۹۰ به اعتصاب غذای خود پایان دادهایم. بدون شک این پایانی بر اعتراضهای مدنی نسبت به نقض حقوق بشر و مظالم صورت گرفته نخواهد بود و اعتراض مردم سبز ایران تا دستیابی کامل به حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی خود ادامه خواهد داشت
مادران به پارک لاله برگشتند
Monday, 27 June 2011
اعتصاب غذای 12 زندانی سیاسی در زندان اوین پایان یافت
اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی در زندان اوین
پایان یافت
وب سایت کلمه روز دوشنبه گزارش داد: ۱۲ زندانی سیاسی که از روز شنبه ۲۸ خرداد در اعتراض به «رفتار غیر انسانی با هدی صابر و هاله سحابی» به اعتصاب غذای تر دست زده بودند، روز یکشنبه پنجم تیرماه پس از دریافت پیامهای متعدد از شخصیتها و گروههای مختلف به اعتصاب خود پایان دادند.
بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، قربان بهزادیاننژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیضالله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمدجواد مظفر، محمدرضا مقیسه، و عبدالله مومنی ۱۲ زندانی سیاسی آغازگر اعتصاب غذا هستند که پس از چند روز با آزادی عمادالدین باقی و نیز مرخصی محمدجواد مظفر، مهدی اقبال و محسن امینزاده به این فهرست اضافه شدند.
اعتصاب غذای این زندانیان سیاسی با واکنشها چهرهها و گروههای مختلف روبهرو شد و شخصیتهایی چون محمد خاتمی و اسدالله بیات زنجانی و نیز بیش از یکصد روزنامهنگار ایرانی با صدور بیانیههایی خواستار پایان دادن به این اعتصاب غذا شدند.
در ۲۵ شهر مختلف در چهار قاره جهان نیز، ایرانیان با گردهمایی در بعداز ظهر روز شنبه چهارم خرداد، ضمن احترام به خواستههای اعتصابکنندگان، بر لزوم پایان دادن به این اعتصاب تأکید کردند.
اکنون در بیانیهای که ۱۲ زندانی اعتصابکننده در زندان اوین منتشر کردهاند، تأکید شده است: اعتصاب غذا حداقل اقدامی بود که آنان در قبال مرگ ناباورانه همبند خود، هدی صابر، به آن دست زدهاند.
این بیانیه میگوید که این اعتصاب غذا «اعتراضی بود علیه بیتدبیری، کبر و دروغگویی نهادینه شده در بخشهایی از حاکمیت کشور» و تأکید میکند که «پایان اعتصاب غذا به معنی پایان اعتراض به نقض حقوق شهروندی نیست.»
در این بیانیه همچنین آمده است که «رفتار مسئولان طی این مدت و در جریان احضار ما به مراجع قضایی نشانهای روشن از بیمسئولیتی و عدم پاسخگویی و البته نا کارآمدی و ضعف دستگاه قضایی کشور است. جریانات اخیر بار دیگر آزمونی بود تا نشان دهد که جان انسان و حیات یک زندانی تا چه حد در نظر مسئولان و مقامات قضایی و امنیتی بیارزش و فاقد اهمیت است.»
اعتصابکنندگان همچنین با قدردانی از اقدام خانوادههای هدی صابر و هاله سحابی، و نیز گروههای مختلف مذهبی، سیاسی، و مدنی، سپاس خود را از «حمایت عملی» شماری از زندانیان زندان رجاییشهر و نیز ایرانیان خارج از کشور و خانوادههای خود اعلام کردهاند.
در پی اقدام این ۱۲ زندانی سیاسی در زندان اوین، شش زندانی سیاسی زندان رجاییشهر نیز اقدام به اعتصاب غذا کردند اما هنوز از تصمیم این گروه برای توقف یا ادامه اعتصاب غذا گزارشی در دست نیست.
در طول بیش از یک هفتهای که اعتصاب غذای این زندانیان سیاسی ادامه داشت، برخی گزارشها حاکی از آن بود که وضعيت جسمی اغلب اعتصابکنندگان رو به وخامت است تا جايی که قربان بهزادياننژاد، مشاور ميرحسين موسوی، و مهدی کريميان اقبال، فعال سياسی و قاری قرآن، به خاطر وخامت حالشان به بيمارستان مدرس منتقل شدند.
محسن امینزاده نیز که هفته گذشته پس از فراخوانده شدن به زندان به جمع اعتصابکنندگان پیوست، روز شنبه ابتدا به بیمارستان مدرس تهران منتقل شد اما همان روز با موافقت دادستان در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان قلب تهران بستری شد
انتقال مسعود باستانی و عیسی سحرخیز
به بهداری زندان رجایی شهر
به گزارش سحام نیوز، مسعود باستانی و عیسی سحر خیز دو تن از روزنامه نگاران زندانی در بند سیاسی رجایی شهر که در حمایت از اعتصاب کنندگان زندان اوین دست به اعتصاب زدهاند، به بهداری زندان رجایی شهر منتقل شدهاند.
هنوز اطلاع دیگری درباره وضعیت آنها در دسترس نیست.
بیستو جهارمین روز اعتصاب غذای سه زندانی سیاسی کرد
بیست و چهارمین روز اعتصاب غذای
سه زندانی سیاسی کرد
زندانیانی که ماهها از حقوق انسانی خود محروم هستند»
«زندانیانی که ماهها از حقوق انسانی خود محروم هستند»
آقای امينزاده همراه با تعدادی ديگر از زندانيان سياسی در زندانهای اوين و رجايی شهر دست به اعتصاب غذا زده بود و این اعتصاب غذا به رغم درخواستهای داخلی و خارجی برای پایان دادن به آن همچنان ادامه دارد.
اعتصاب غذای این زندانیان سیاسی در اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر از روز شنبه هفته گذشته در زندان اوين آغاز شد، پس از آن شش زندانی سیاسی در زندان رجايیشهر، از روز پنجشنبه به آن پیوستند.
در این میان آقای امینزاده که در مرخصی به سر میبرد، پس از آنکه در روزهای اخیر با زندان فراخوانده شد، به جمع اعتصابکنندگان پیوست.
مهناز اصغرزاده، همسر محسن امينزاده، در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- خانم اصغرزاده، آخرین اطلاعاتتان در مورد وضعیت آقای امینزاده چیست؟
صبح روز شنبه يک فرد ناشناس با من تماس گرفت و خبر داد آقای امينزاده را به بخش سی سی يو در بيمارستان مدرس بردهاند. من به اين بيمارستان مراجعه کردم و ديدم او بستری شده است. البته متأسفانه آن زمان نتوانستم از نزديک او را ملاقات کنم، چون مأمورها اجازه نمیدادند.
شنبه شب هم او را به بخش سی سی يو بيمارستان قلب تهران منتقل کردند.
- وضعيت جسمی آقای امين زاده چگونه بوده که منجر به انتقال او به بيمارستان شده است؟
متأسفانه بعد از اينکه آقای امينزاده در مراسم ترحيم مرحوم صابر شرکت کرد، به زندان فراخوانده شد و معالجه او ناقص ماند. در زندان هم چون بقيه اعتصاب غذا کرده بودند او هم به بقيه ملحق شد و اين مسئله بيماريش را تشديد کرد.
همين اعتصاب غذای چند روزه شرايط جسمی او را وخيم کرده است، به طوری که جمعه شب پيش از انتقال به بيمارستان، در بهداری زندان بستری شده بود.
- با توجه به اعتصاب غذای شماری از زندانيان سياسی در زندانهای اوين و رجايی شهر که همسرتان هم در جمع آنها بوده است، چه خواستهای از مقامهای قوه قضاييه داريد؟
کمترين توقعی که اين زندانيان دارند اين است که به موضوع رسيدگی شود و مسببين اين حوادث شناسايی و مجازات شوند.
متأسفانه زندانيان سياسی ماههاست از حقوق انسانی خود محروم هستند. حق تماس تلفنی با خانواده، ملاقات حضوری و استفاده از مرخصی منظم از خواستهای اين زندانيان است و اين بديهی ترين حقی است که هر انسانی بايد از آن برخوردار باشد. اين زندانيان چون نتوانستند به خواستهای خود برسند دست به اعتصاب غذا زدهاند.
من اميدوارم مقامات قضايی و مسئولان زندان به اين موضوع رسيدگی کنند.
من مسئول همه اين مشکلات را کسانی میدانم که به نامه هايی که ما نوشتيم و تقاضاهای ما در اين دو سال هيچ توجهی نکردند.
مسئول اصلی تمام اين قضايا همين کسانی هستند که در هر مسئوليتی به اين موضوع توجه نکردند و کار را به اينجا رساندند
Sunday, 26 June 2011
انتقال قربان بهزادیان نژاد و مهدی کریمیان اقبال به بیمارستان
انتقال قربان بهزادیان نژاد و مهدی کریمیان اقبال
به بیمارستان
به این ترتیب تا کنون از مجموع دوازده زندانی معترض نسبت به شهادت هاله سحابی و هدی صابر، سه تن به دلیل وخامت شرایط جسمی روانه بیمارستان شده اند.
تجمع اعتراضی در 25 شهر جهان در حمایت از زندانیان اعتصابی در ایران
تجمع اعتراضی در ۲۵ شهر جهان در حمایت
از زندانیان اعتصابی در ایران
روز شنبه در بیش از ۲۵ شهر جهان در حمایت از زندانیان سیاسی اعتصاب کننده، تجمعهایی برگزار شد. کمپین اعتراض سبز با انتشار بیانیهای در صفحه فیس بوک خود از سراسر ایرانیان در خارج از این کشور خواسته بود در تجمعهای حمایتی شرکت کنند.
در بیانیه کمپین تجمع سبز آمده: «منابع خبری در طی روزهای گذشته خبر از وخامت حال محسن امینزاده، عبدالله مومنی، ابوالفضل قدیانی و حسن اسدی زید آبادی، از زندانیان اعتصابکننده دادهاند.»
در ادامه این بیانیه آمده: «از همین روی کمپین اعتراض سبز از تمامی ایرانیان برون مرز دعوت میکند تا با شرکت در برنامههای اعتراضی این کمپین در روز شنبه ۲۵ ژوئن در سراسر دنیا و با حمل نمادهای سیاه، صدای فریاد و اعتراض این زندانیان سرافراز را از قعر زندانهای ایران به گوش جهانیان برسانند و حمایت قاطع خود را از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اعلام کنند.»
از همین روی در شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک هم در حمایت از زندانیان اعتصاب کننده، مراسمی برگزار شد.
بنفشه رمضانی، از برگزار کنندگان این مراسم در شهر پراگ به رادیو فردا میگوید: «تجمعی که امروز در پراگ شکل گرفت، اعتراضی سبز بود برای حمایت از زندانیان سیاسی که از چند روز پیش اعتصاب غذا کردهاند و ما خواستیم بگوییم که صدای آنها هستیم و از آنها خواهش کنیم که به اعتصاب خود پایان دهند.»
تجمع کنندگان در شهر پراگ توماری آماده کرده بودند و تعدادی از آنها در میدان واتسلاوسکه پراگ جمع شده و در سکوت نشستند و به دهانهای خود چسب زدند تا به این ترتیب از زندانیان سیاسی اعتصاب کننده حمایت کنند.
بنفشه رمضانی میگوید: «یک سری بروشور آماده کرده بودیم برای آگاهی اذهان عمومی و شهروندان چک نزد ما میآمدند و در مورد این بروشورها از ما سوال میکردند و برای آنها توضیح میدادیم که چرا تجمع کردهایم.»
بنفشه رمضانی از هماهنگکنندگان این تجمع میگوید که هیچکدام از شرکت کنندگان در این تجمع اعتصاب غذا نکرده بودند اما اگر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان ادامه پیدا کند، آنها هم دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
در همین حال پترا، از دیگر برگزار کنندگان این مراسم که خود از شهروندان چک است، دلیل شرکت خود در چنین مراسمی را اینطور به رادیو فردا توضیح میدهد: «چون قبلا هم در جمهوری چک آزادی نبود و کمونیسم حاکم بود، ما این مراسم را برگزار کردیم. مردم چک امروز خیلی در مورد ایران سوال کردند. آنها هم دوست دارند در ایران آزادی و دموکراسی حاکم باشد.»
از پترا سوال میکنم برگزاری این مراسم چه کمکی به این مساله میکند که مردم چک ایران را بشناسند و متوجه شوند که در ایران چه میگذرد. او میگوید: «جمعیت زیادی امروز در میدان واتسلاوسکه پراگ جمع شدند و درباره این مراسم از ما سوال کردند. فکر میکنم حالا دیگر زیاد درباره ایران میدانند و دوست دارند روزی دموکراسی در ایران برقرار شود.»
شهرهای دیگری در اروپا و آمریکا هم به این حرکت پیوسته بودند. فرشیده تهرانی، از هماهنگ کنندگان تجمع در شهر وین به رادیو فردا میگوید: «ما هم هماهنگ با سایر شهرهای دنیا از کمپین اعتراضی سبز حمایت کردیم و تجمع ما با استقبال چشمگیری هم رو به رو بود. برنامه ما همراه با حامیان مادران پارک لاله برگزار شد که هر شنبه تجمع برگزار میکنند.»
خانم تهرانی همچنین میگوید که در شهر وین یک میز اطلاع رسانی قرار داده شده بود و بروشورهایی به زبان انگلیسی درباره زندانیان اعتصاب غذا کننده چاپ کرده بودند و درباره خشونت علیه زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر در ایران به مردم اطلاع رسانی کردند.
فرشیده تهرانی، از هماهنگکنندگان این تجمع در شهر وین میافزاید خواسته تجمع کنندگان در شهر وین آزادی تمام زندانیان سیاسی و حمایت از آنها و رسیدگی به نقض حقوق بشر در ایران بود.
در میدان ترافالگار لندن هم بعدازظهر شنبه مراسمی برگزار شد. فاریا بارلاس، از هماهنگ کنندگان اعتراض سبز در لندن به رادیو فردا میگوید: خواسته افرادی که در تجمع امروز در لندن شرکت کرده بودند، همبستگی با ۱۹ زندانی که اعتصاب غذا کردهاند و اعتراض به کشته شدند هاله سحابی و هدی صابر بود.
خانم بارلاس همچنین تاکید میکند در این مراسم شعاری داده نشد و بیشتر حالت عزاداری داشت و شرکت کنندگان عکسهایی از هدی صابر و هاله سحابی در دست داشتند و به عابران درباره شرایط زندانیان سیاسی به ویژه ۱۹ زندانی اعتصاب غذا کننده توضیحاتی داده شد.
این هماهنگکننده تجمع لندن در ادامه میگوید در این مراسم بیانیهای صادر شد و این بیانیه معرفی نامهای از کمپین اعتراض سبز بود تا برای شهروندان لندن درباره وضعیت نقض حقوق بشر در ایران و وضعیت زندانیان سیاسی توضیح داده شود.
در شهرهای رم، اسلو، واشنگتن، واترلو، تورنتو، استکهلم، گوتبرگ، مونترال، ملبورن، کوالالامپور و چند شهر دیگر هم روز شنبه تجمعهایی در حمایت از زندانیان سیاسی برگزار شد. در همین حال شورای هماهنگی راه سبز امید در نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستار رسیدگی فوری به وضع زندانیان سیاسی شد که دست به اعتصاب غذا زدهاند
Saturday, 25 June 2011
انتقال پنج زندانی اعتصاب کننده در زندان اوین به بهداری
انتقال پنج زندانی اعتصاب کننده در زندان اوین
به بهداری
تجمع در 25 شهر برای جلب افکار عمومی جهانی به زندانیان ایرانی است
تجمع در ۲۵ شهر برای جلب افکار عمومی جهانی به
زندانیان ایرانی است
کمپین اعتراض سبز در بیانیه خود اعلام کرد که در محکومیت مرگ هاله سحابی و هدی صابر و نیز حمایت از زندانیان سیاسی اعتصابی، روز شنبه تظاهراتی در بیش از ۲۵ شهر جهان، در کشورهای سوئد، ایتالیا، کانادا، مالزی، بریتانیا، فرانسه، اتریش، هلند، مجارستان، آلمان، جمهوری چک، آمریکا، سنگاپور و استرالیا، برگزار خواهد کرد.
مصطفی خسروی، از اعضای این کمپین در ایتالیا، در مورد این حرکت اعتراضی به رادیو فردا میگوید:
مصطفی خسروی: بعد از شهادت مرحوم هاله سحابی و اعتصاب غذای مرحوم هدی صابر که منجر به شهادت او نیز شد، جمعی از فعالان جنبش سبز در شهرهای مختلف دنیا تصمیم گرفتند در اعتراض به این اتفاقات و در حمایت از جنبش سبز و مردم ایران که تحت ظلم هستند، یک حرکت هماهنگ را به صورت مدون برنامه ریزی کنند.
برنامه ریزی به اینجا ختم شد که روز شنبه ۲۵ ژوئن، این افراد در میدانهای اصلی شهرهای مختلف دنیا حاضر شوند با نمادهای سیاه به عنوان «موج سیاه» و اعتراض و عزاداری خود را از اتفاقاتی که در ایران رخ داده است، به جامعه جهانی نشان دهند و همچنین حمایت خود را از زندانیانی که در ایران دست به اعتصاب غذا زدند، اعلام کنند.
امیدواریم با انتخاب آقای احمد شهید به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران بتوانیم مانع وقوع فجایع در زندانهای ایران شویم و راهگشای آزادی زندانیان سیاسی باشیم.
اگر شما سابقه فعالیتهای کمپینی در دو سال گذشته را بررسی کنید، میبینید اکثر گروههای فعال جامعه مدنی در اروپا و آمریکا و دنیای آزاد همیشه نسبت به این مسایل حساسیت خود را نشان دادهاند و اعمال نظر کردند. حتی به جرأت میتوان گفت انتخاب گزارشگر ویژه سازمان ملل و در دستور کار قرار دادن چنین موضوعی، بعد از ده سال برای ایران، نشاندهنده اثرگذاری اعتراضهای مردم ایران در خارج از کشور و خواست عمومی آنها بوده است و امیدواریم باز هم بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم و پیگیریها به نتیجه برسد
Thursday, 23 June 2011
پیام به 18 دلیر دربند در اعتصاب غذا
24/06/2011
شش زندانی سیاسی زندان رجاییشهر به جمع اعتصابکنندگان پیوستند»
«شش زندانی سیاسی زندان رجاییشهر به جمع اعتصابکنندگان پیوستند»
به نوشته این وب سایت که اخبار مخالفان دولت را منتشر می کند، کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمتالله طبرزدی اعلام کردهاند تا زمانی که همراهانشان در بند ۳۵۰ اوین در اعتصاب غذا هستند، با آنان همراهی خواهند کرد.
۱۲ زندانی سیاسی زندان اوین روز شنبه، ۲۸ خرداد با صدور بیانیهای اعلام کردند که در اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر و نیز به یاد کشتهشدگان جنبش سبز دست به اعتصاب غذا زدهاند.
قربان بهزادیاننژاد، بهمن احمدی امویی، حسن اسدیزیدآبادی، عبدالله مومنی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، امیرخسرو دلیرثانی، ابوالفضل قدیانی، فیضالله عرب سرخی، محمد جواد مظفر، محمد رضا مقیسه و محمد داور از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین هستند که اعتصاب غذا کردهاند.
این زندانیان خواستار معرفی و مجازات عاملان «قتل» هدی صابر و هاله سحابی شده و تأکید کردهاند که امیدوارند با این اعتصاب از تکرار «چنان فجایعی» پیشگیری شود.
به نوشته وبسایت خبری جرس، نزدیک به اصلاحطلبان، روز چهارشنبه و در پنجمین روز از اعتصاب غذای این افراد، عبدالله مومنی و ابوالفضل قدیانی به دلیل ضعف جسمی با تأخیر به بهدای منتقل شدهاند و پس از دریافت کمکهای پزشکی دوباره به بند ۳۵۰ اوین بازگشتهاند.
جرس همچنین تأکید کرده که وضعیت چند تن از اعتصاب کنندگان نامناسب گزارش شده است.
از میان اعتصاب کنندگان، عمادالدین باقی روز دوشنبه بعد از پایان یافتن دوران محکومیت از اوین آزاد شده و به نوشته کلمه، محمد جواد مظفر نیز روز گذشته برای شرکت در مراسم ترحیم مادر همسرش به مرخصی آمده است.
پس از اعتصاب غذای این ۱۲ تن، وب سایتهای مخالفان دولت ایران اعلام کردند، محسن امینزاده، فعال سیاسی زندانی که برای درمان به مرخصی آمده بود، پس از شرکت در مجلس ترحیم هدی صابر به زندان فراخوانده شد و از روز سه شنبه، پس از بازگشت به زندان، به جمع اعتصاب کنندگان پیوسته است.
همچنین کلمه مینویسد که مهدی اقبال عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز از روز یکشنبه به جمع اعتصاب کنندگان پیوسته است.
افزایش تعداد اعتصاب کنندگان در حالی ادامه دارد که در روزهای گذشته آیتالله بیات زنجانی، تعدادی از وکلای دادگستری و شورای هماهنگی راه سبز امید از اعتصاب کنندگان خواسته بودند تا به اعتصاب خود پایان دهند و سازمان دانش آموختگان نیز از وضعیت اعتصابکنندگان ابراز نگرانی کرده بود
خداوند زیباترین تراژدی را برای مرگت نوشت
خداوند زیباترین تراژدی را برای مرگت نوشت
امروز دوشنبه است و روز ملاقات با شما. در سالن انتظار چندین نفر که شمامحرم رازهایشان بودهاید پیش ما آمده و دردِ دل میکنند. یک دختر جوان به ما میگوید، پدرم ۵ ساله که زندانه و حکمش اعدامه، یک مرد جوان میگوید این آخرین ملاقاتمه و پدرم قراره دو روز دیگه اعدام بشه.
من با تمام وجود برای آنها متاسف شدم و به ناگاه صدایی ترسناک از قلبم برای تو درآمد و هراسانم کرد. اما عقلم پاسخ داد: «پدرِ تو فردی اسم و رسم دارِ و هیچکس نمیتونه بهش حتی دست بزنه و چه برسه که مثل این افراد زجر کشیدهی گمنام، بکشنش».
اماای دل غافل
بعد از یک ساعت اسمها را میخوانند، پردههای مندرس بالا میروند و پدرم وارد میشود. همه برایش دست تکون میدن. مثل همیشه اول میرود با همه خوش و بش میکند. بعد میآید پیش ما اما مثل همیشه چهرهاش با طراوت نیست و غمی در چشمانش پیداست.
پدر نشست و گوشی را برداشت. به من گفت چرا این جوری هستی؟ گفتم هیچی ولی بابا خوش به حالت نبودی، نبودی و صحنههایی رو که ما دیدیمو، ندیدی. با تعجب نگاهم کرد، گفتم بابا مهندس فوت شده. چشمان بغض آلودش من رو همراهی میکرد.
گفتم خودشون زیر تابوت رو گرفتن، خودشون دفنش کردن و خودشون هم صلوات میفرستادند و میخندیدن. گفتم بابا یک چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ گفت نه بگو باباجان، بابا سرمزارِ مهندس به حنیف گفتم الان دارم بیست سال دیگه بابامون رو میبینم که همین انسانهای با تقوا با همین شرایط فجیع و اسفبار دفنش میکنند. بابام گفت حالا چرا بیست سال دیگه؟ با خنده گفتم آخه خوب تو جوونی، تازه ۵۲ سالته؛ خندید و گفت ادامه بده، گفتم ساعت یازده صبح به ما خبر دادن که هاله خانم کشته شده، اشکهای پدرم که تا به حال مجال دیدنشان را نداشتم از چشمان زیبایش سرازیر شد و با بغض گفت «خیلی نامردن».
بعد مامان گوشی رو گرفت، گفت: هدی جان اعتصابت رو بشکن، هدی جان من مریضم؛ یک کاری کن بیای بیرون و از من مراقبت کنی. پدرم در جواب گفت: «فریده جان عزیزم، من اینجا دستم بسته است. این تنها کاریه که میتونم بکنم. من اینجا خیلی متاثرم و اعتصاب غذا یک کم آرومترم کرده».
گفتی «شریف جان تندروی نمیکنم آخه من که خواستهای برای خودم ندارم. فقط برای اعتراضه، شاید بتونم جلوی این جور کارها را بگیرم، هر وقت احساس کنم حالم بده، به خاطر شماها اعتصابم رو میشکنم. بعدش تازه یادت نیست پارسال من سه ماه متوالی روزه گرفتم، الانم روزی ۵۰ دقیقه در حیاط کوچک زندان میدَوم».
پسرک اعلام میکنه وقت تمام است خداحافظی کنید. با خنده تو پرده رفت پایین و تو گفتی مواظب مامانتون باشید. و خداحافظی آخر رو از پشت پرده با ما کردی و رفتی در حصارت جای گرفتی، ما رفتیم خونه و به زندگی روزمرهمان ادامه دادیم. هفته به پایان رسید و جمعه شد.
جمعه شب مامان با فریادی بلند خواب را از ما ربود. گفت خواب خیلی بدی از باباتون دیدم. من هم با خنده گفتم مامان جان چیزی نیست، بابا رو که نمیتونن کاریش کنن، ولی خوب پدر جان، من که علم غیب نداشتم که تو همون ساعت کشته شدی، آخه هیچ کس به ما نگفت تو رفتی.
شنبه هم با خیالی آسوده گذشت و یکشنبه رسید. من و مامان و حنیف رفتیم سرکار، ساعت ده صبح شد. یک خانم روزنامه نگار زنگ زد و گفت آقای صابر مرده!! من هم با عصبانیت تمام گفتم خانم متوجه هستید چی میگید و تلفن را قطع کردم. دیگه موج تلفنها شدت گرفت. حنیف راه افتاد بره بیمارستان ببینه که حرفها دروغه و تکذیبش کنه، ساعت یازده صبح برادر عزیزم زنگ زد گفت: «جسد بابا رو دیدم. بابا از جمعه توی سردخونه است»، با خنده گفتم حنیف جان چیزی خوردی یا دیوونه شدی!؟ با گریه گفت: «نه شریف جان به خدا راسته، بابا رو بالاخره کشتن، شریف جان مرد باش برو دنبال مامان بیاین بیمارستان مدرس».
خنده من، اول تبدیل به بغض شد و بعد سکوت و مرور خاطرات و بعد اشک و ماتم. خلاصه پدر عزیزم الانه که بیست دقیقه ملاقات کابینیمون تموم بشه، من رفتم بیمارستان دیدم مامانم نشسته ولی گریه نمیکنه، با صدای بلند گفتم خدایا شکرت همش دروغ بود، ولی به این فکر نکردم که مامانم اصلا این جور وقتها گریه نمیکنه، برای هاله هم اصلاً گریه نکرد. بعد آقا لطفی رو دیدم که زارزار گریه میکرد. پدر جان تا حالا گریهاش را ندیده بودم.
من با حیرت مردم را میدیدم و تو دلم میگفتم اینها دیوانه شدن. بهترین دوستم آمد و با گریه من رو بغل کرد. بعد من کم کم داشت باورم میشد. رفتم پیش مامان، گفتم مامان جان گریه کن، بابا دیگه راحت شد. دیگه نمیتونن ببرنش زندان، بغلش کردم و با خوشحالی تمام گفتم دیگه بازجوها مزاحم زندگی ما نمیشن. ولی پدر عزیزتر از جانم، گریز از اینکه همان بازجوها و همان شخص بینام و نشانی که همیشه در بند ۲ الف سپاه در مقابل صدای بلند و رسای تو، علیرغم مقام بالایش سرخم میکرد و سکوت از روی ناچاری را برمیگزید، در سردخانه داشت از پیکر بیجان تو با شور و شعف عکس میگرفت. تا نشان مزد دهندهگان با تقوا دهد و ارتقا یابد.
خلاصه پدر عزیزتر از جانم ما را با احترام تمام بردند در اتاقی در انتهای بیمارستان، قاضی قتل گفت: «خانم صابر لطفاً شکایتتان را بنویسید. اگر قصوری در مرگ شوهرتان رخ داده باشد، من عاملان آن را پیدا میکنم». بعد من تو دلم گفتم عجب آدمهای پاک و با ایمانی هستند و حتما تقاص خون پدرم را میگیرند. ولی ۵ دقیقه بعد متوجه صدای فریاد مردم شدیم که میگفتند جسد رو دارند میبرند. بعدش ما به سمت سردخانه دویدیم. دیدیم بله، دارند پیکر بیروح تو رو میدزدند.
مامان رفت خودش رو گذاشت لای در سردخانه و با فریاد گفت نمیشه ببریدش، جسد رو بدید به من. پدر جان تو که حتی به نگاههای غریبه بر صورت همسرت حساس بودی، نمیدانی چه دستهای ناپاکی در آن لحظه بدن مادر مرا لمس کردند، و آنقدر بر بدنش کوفتند که تمام دست و بازوهایش کبود شد. آن افراد با تقوا وقتی دیدند مادر من اصلا این ضربات و کوفتگیها را حس نمیکند. ما را به ناچار بر بالای پیکر تو بردند. پدر عزیزم تازه فهمیدم مرگ واقعیتی است نزدیک؛ مادر باز هم گریه نمیکرد.
حنیف گفت: «چرا پای سمت چپ پدرم غرق در خون است». جماعتِ فربه فریاد زدند جای آزمایش است. بعد من گفتم این پارگیهای درشت روی کمرش برای چیست؟ جماعت فربه خندیدن و گفتن پسرجان بعدن بهت نشون میدیم، این خراشها برای چیه. پدرجان جسد غرقِ در خونت همان ابهت و طراوت همیشگیات را داشت. و بدن بیروحت هم با قدرت تمام به آسمان نگاه میکرد. اصلا انگار زنده بودی، نشستم و پیشانی نورانی اما سرد تو رو لمس کردم شاید از زمین بلند شی، ولی دیدم نه و یاد حرفت افتادم که میگفتی، «اگر خوب باشیم خدا با ماست». پدرجان آخه تو که به کسی بدی نکردی، پس چرا پیکرت غرق در خون بر روی زمین خفته است.
قاضی قتل اصرار عجیبی برای پاره پاره کردن بدن تو داشت. میگفت: «باید جسد رو کالبد شکافی کنند، آخه شاید سم خورده باشه»، اما با حمله ما مواجه شد و با فشار جمعیت ناخودآگاه حرفش را سریع پس گرفت. مامان فریاد میزد کالبد شکافی نمیخوام، جسد را نمیذارم بدزدید. بعد مامان به زور سوار آمبولانس شد و پیکر تو رو بدون رضایت ما، روانه پزشکی قانونی کردند. البته همراه با گارد زرهپوش و اسکورت.
پدر عزیزم چقدر بزرگی که این جماعت باتقوا از پیکر بدون روح تو هم اینقدر وحشت دارند. آخه شاید مثل سال ۷۹ هنوز هم نگران براندازیشان توسط پیکر بدون روح تو باشند.
پدر عزیزم در پزشکی قانونی به جای دلجویی، از ما بازجویی به عمل آمد و انتهای بازجویی را به اینجا کشاندند که «ما پیکر هاله را دیدیم، اصلا جای مشتی روی بدنش نبود. اون نباید به خاطر مرگ طبیعی هاله اعتصاب غذا میکرد».
قرار شد بدون رضایت ما پیکر تو را کالبدشکافی کنند و ساعت ۶ عصر به ما تحویل دهند. اما به ناگاه بازجوهایت از ۲ الف سپاه به صحنه خودساخته هجوم آوردند و گفتند «اجازه داده نشده، جسَدِشو صبح بیاید بگیرید». ما هم بخاطر فشار شدید و شرایط بد آنجا با تو بدرود گفتیم و به جمع دوستانت پیوستیم و آن شب فقط ناله بود و ضجه و گریه و فراوان تبریکهایی که برای شهادت تو به سمت ما سرازیر میشد.
پدرجان صبح ساعت ۸ قرار تشیع جنازه با مردم گذاشتیم، آن روز وحشتناک، وضعیت روحیِ خانواده اکنون سه نفرهمان، بسیار بد بود. اما با دلگرمیهای بزرگی مواجه شدیم. خیل عظیم مردم از پیرمردهای ۸۰ ساله تا همسران شهدای جنگ و خانوادههایی که در سالهای دور و نزدیک به مانند ما فاجعهبار، داغدار شده بودند.
همه آن ۲۰۰۰ نفر فقط به ما تبریک میگفتند و ما را در آغوش گرمشان میگرفتند و از خاطرههایشان با تو میگفتند. ما اصلا آنها را نمیشناختیم ولی گویی که سال هاست در کنار ما زندگی میکردهاند.
پنج ساعت مردم قدرشناسی که تو عاشقانه دوستشان داشتی به انتظار ایستادند. تا اینکه مقامات اجازه دادند تو غریبانه و مظلومانه در پارکینگ محصور آمبولانسها، به قول خودشان تشییع شوی، تمام مردم به احترام شرافت تو در برابر پیکرت زانو زده و میگریستند و ما هم برای التیام زخمهای چرکینمان، بر پیکرت نماز میخواندیم.
افراد با تقوی هم در حال فیلمبرداری از پیکر عریان و سلاخی شده تو در غسالخانه بودند. امید که این فیلمها در آیندهای بسیار نزدیک به دست پرتوان مردم برسد. ۲۰ نفر از افراد با تقوی آمدند زیر تابوتت را بگیرند، اما دوستان شجاعت آنان را کنار زدند و تو را سوار آمبولانس کردند. تو را همراه با هزار زره پوش تا دندان مسلح نزد عمو مهدی در قطعه ۱۰۰ بردند، پدرجان قبر خالیات در محاصره و قبرکنت هم از بازجوهایت در سپاه بود.
مامان داد میزد: «هدی جان شهادتت مبارک»، حنیف میگفت: «بابام شیره، برای شیر که گریه نمیکنن، همتون بخندید». من هم مات و مبهوت ولی خوشحال از آزادیت از قفس به ناگاه چشمانم به صورت زیبا و جوانت در خاک افتاد و دنیا برایم ماه خرداد شد و علاقه وافر تو به شهادت در این ماهِ پر خاطره.
پدرجان تو را به خاک سپردیم و ده روز از شهید شدنت میگذرد. چه شهید شدنت برای اعتصاب باشد و چه به شهادت دوستان غیورت در زیر مشت و لگد بازجویانِ باتقوا باشد. باز هم برای ما مایه افتخار و شعف است.
کشته شدن تو بدترین و یا شاید بهترین ترجیع بند برای آغاز ۲۳ سالگیام باشد. و به قول خودت:
«به امید یاریِ دوست، راه مردانگی را پیش گیری.
ای سخت جان
روان
پرتوان۸/۳/۱۳۹۰
از پشت دیوارهای اوین،
هدی»
هر روز به افتخار نام پاکت با گل رز به دیدارت میآیم.
من با کمال افتخار و تمام قد در مقابل مزار بینام و نشان و تخریب شدهات، میایستم و کرنش میکنم و آزادیت را از زندان تن تبریک میگویم.
باشد که دیدارمان نزدیک باشد
«إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ - لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ - خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ» (سوره واقعه)
آنگاه که قیامت که بودنی است، واقع شود و در واقع شدن آن هیچ گونه دروغی نباشد. خداوند برخی را پست میکند و بعضی را بالا میبرد.
آخرین ساعت ماه مقدس خرداد
شریف صابر
Tuesday, 21 June 2011
مسئولیت حفظ جان و سلامتی زندانیان اعتصابی برعهخده حکومت ایران است.
مسئولیت حفظ جان و سلامتی زندانیان اعتصابی بر عهده حکومت ایران است.
اطلاعیه مطبوعاتی
سه شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 14:09 |
خبرگزاری هرانا - در پی اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی در اعتراض به مرگ هدی صابر، دبیر خانه مجموعه فعالان حقوق بشر در بیانیهای نسبت به سلامت زندانیان ابراز نگرانی کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده است"این خلف در تعهد به خصوص در سالهای اخیر دهها زندانی با شرایط مشابه را دچار آسیب نموده و البته باعث جان باختن تعداد دیگری از زندانیان از جمله «ولی الله فیض مهدوی، عبدالرضا رجبی، امیدرضا میرصیافی، زهرا کاظمی، اکبر محمدی، زهرا بنی یعقوب، هدی صابر، محسن دکمه چی، امیرحسین حشمت ساران و...» در زندانهای ایران شده است"
متن کامل این بیانیه که از سوی وب سایت رسمی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شده است به قرار زیر است: اطلاعیه مطبوعاتی
دوازده زندانی سیاسی معترض در چهارمین روز اعتصاب غذای خود که از تاریخ ۲۸ خردادماه سال جاری آغاز شده است به سر میبرند، این زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به جان باختن دو زندانی سیاسی (هدی صابر و هاله سحابی) که مرگ آنان مستقیما ناشی از سوء عملکرد سازمان زندانها و دستگاههای قضایی و امنیتی حکومت ایران بود، دست به اعتصاب غذای نامحدود زدهاند.
بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، مهدی اقبال، عماد بهاور، قربان بهزادیاننژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمد جواد مظفر، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی از جمله اعتصاب کنندگان معترض حال حاضر هستند.
این زندانیان معترض طی بیانیهای که به بیرون از زندان ارسال کردهاند، هدف خود را اعتراض به عملکرد دستگاههای مسئول در جان باختن دو زندانی سیاسی مذکور اعلام داشتهاند.
لازم است اشاره شود علیرغم خطر اعتصاب غذا که سلامتی و جان زندانیان را در معرض تهدید قرار میدهد، در این بین دو زندانی به نامهای ابوالفضل قدیانی و محمد جواد مظفر با دارا بودن سن بالای شصت سال و بیماریهای جسمی در معرض خطر بیشتر و جدی تری قرار گرفتهاند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن ابراز نگرانی از سلامتی زندانیان در اعتصاب غذا و اظهار تاسف از اینکه زندانیان سیاسی ایران برای استیفای حقوق خود راهی جز به خطر انداختن سلامتی وجان خود ندارند، اعلام میکند که مسوولیت حفظ جان و همچنین سلامتی این زندانیان مستقیماً بر عهده مقامات مسوول زندان است. این مجموعه معتقد است جمهوری اسلامی ایران بصورت نگران کنندهای در طی سالهای حکومت خود در موضوع زندانیان به کرات مقاوله نامههای حقوق بشری به خصوص کنوانسیون حقوق زندانیان مصوب سازمان ملل متحد را نقض کرده است.
این خلف در تعهد به خصوص در سالهای اخیر دهها زندانی با شرایط مشابه را دچار آسیب نموده و البته باعث جان باختن تعداد دیگری از زندانیان از جمله «ولی الله فیض مهدوی، عبدالرضا رجبی، امیدرضا میرصیافی، زهرا کاظمی، اکبر محمدی، زهرا بنی یعقوب، هدی صابر، محسن دکمه چی، امیرحسین حشمت ساران و...» در زندانهای ایران شده است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از گزارشگر منتخب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد میخواهد مسئله تضییع حقوق زندانیان را بعنوان یکی از اولویتهای کاری خود تعریف کند و قتل، آسیب دیدگی و شرایط بد زندانها در ایران را در کنار سایر موارد نقض حقوق بشر در ایران پیگیری کند، این تشکل همچنین سایر وجدانهای بیدار و مدافعان حقوق بشر را برای حفظ سلامتی و جان زندانیان در اعتصاب غذا فرا میخواند.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۳۱ خردادماه ۱۳۹۰ برابر با ۲۱ جون ۲۰۱۱
لازم است اشاره شود علیرغم خطر اعتصاب غذا که سلامتی و جان زندانیان را در معرض تهدید قرار میدهد، در این بین دو زندانی به نامهای ابوالفضل قدیانی و محمد جواد مظفر با دارا بودن سن بالای شصت سال و بیماریهای جسمی در معرض خطر بیشتر و جدی تری قرار گرفتهاند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن ابراز نگرانی از سلامتی زندانیان در اعتصاب غذا و اظهار تاسف از اینکه زندانیان سیاسی ایران برای استیفای حقوق خود راهی جز به خطر انداختن سلامتی وجان خود ندارند، اعلام میکند که مسوولیت حفظ جان و همچنین سلامتی این زندانیان مستقیماً بر عهده مقامات مسوول زندان است. این مجموعه معتقد است جمهوری اسلامی ایران بصورت نگران کنندهای در طی سالهای حکومت خود در موضوع زندانیان به کرات مقاوله نامههای حقوق بشری به خصوص کنوانسیون حقوق زندانیان مصوب سازمان ملل متحد را نقض کرده است.
این خلف در تعهد به خصوص در سالهای اخیر دهها زندانی با شرایط مشابه را دچار آسیب نموده و البته باعث جان باختن تعداد دیگری از زندانیان از جمله «ولی الله فیض مهدوی، عبدالرضا رجبی، امیدرضا میرصیافی، زهرا کاظمی، اکبر محمدی، زهرا بنی یعقوب، هدی صابر، محسن دکمه چی، امیرحسین حشمت ساران و...» در زندانهای ایران شده است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از گزارشگر منتخب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد میخواهد مسئله تضییع حقوق زندانیان را بعنوان یکی از اولویتهای کاری خود تعریف کند و قتل، آسیب دیدگی و شرایط بد زندانها در ایران را در کنار سایر موارد نقض حقوق بشر در ایران پیگیری کند، این تشکل همچنین سایر وجدانهای بیدار و مدافعان حقوق بشر را برای حفظ سلامتی و جان زندانیان در اعتصاب غذا فرا میخواند.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۳۱ خردادماه ۱۳۹۰ برابر با ۲۱ جون ۲۰۱۱
Monday, 20 June 2011
عبادی: حکومت قصد جان مخالفان سیاسی را می کند
عبادی: حکومت قصد جان مخالفان سیاسی را می کند
وی در مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر درباره اعتصاب غذای دوازده زندانی سیاسی گفت خواسته های آنها "منطقی" بوده و حکومت موظف به اجرای آن است.
او گفت افراد مسئول "قتل" هدی صابر و هاله سحابی باید دستگیر و "در یک دادرسی عادلانه که مردم هم حق شرکت داشته باشند" محاکمه شوند.
خانم عبادی به امید میرصیافی وبلاگ نویس ایرانی اشاره کرد که به گفته او تنها به دلیل آنکه از آیت الله خامنه ای خواسته بود همان امتیازاتی را که برای جوانان فلسطینی و لبنانی قائل است برای او نیز قائل باشد، دستگیر شد و در زندان جان باخت
بی بی سی فارسی.
درخواست ها برای پایان اعتصاب غ ذای زندانیان سیاسی در اوین
درخواستها برای پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی
در اوین
به نوشته سایت اینترنتی کلمه، آیتالله بیات زنجانی، یکی از مراجع تقلید در ایران، روز دوشنبه با انتشار پیامی از زندانیان سیاسی اعتصابی در زندان اوین خواسته است، به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
چند روز پیش ۱۲ تن از زندانیان سیاسی زندان اوین با انتشار بیانیهای اعلام کرده بودند، در اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر و نیز به یاد کشتهشدگان جنبش سبز از صبح روز شنبه دست به «اعتصاب غذای نامحدود» میزنند.
قربان بهزادیاننژاد، مشاور میرحسین موسوی، بهمن احمدیامویی، روزنامهنگار، حسن اسدیزیدآبادی و عبدالله مومنی، از اعضای ادوار تحکیم، عمادالدین باقی، روزنامهنگار و محقق که روز دوشنبه آزاد شد، عماد بهاور، مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی، امیرخسرو دلیرثانی، فعال ملی مذهبی، ابوالفضل قدیانی و فیضالله عرب سرخی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب، محمدجواد مظفر، ناشر و نائب رئیس کمیته دفاع از زندانیان سیاسی، محمدرضا مقیسه، عضو کمیته پیگیری امور آسیبدیدگان پس از انتخابات و محمد داور، سردبیر سحامنیوز از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین هستند که دست به اعتصاب غذا زدهاند که از این میان عمادالدین باقی روز دوشنبه آزاد شده است.
در این میان آیتالله بیاتزنجانی در پیام خود در این باره آورده است: «لازم میدانم متذکر گردم که اعتصاب غذای اخیر زندانیان سیاسی، پیامی واضح به بخشی از حاکمیت است که در طول سالهای اخیر، به کرات خواستههای بخش قابل توجهی از مردم را نادیده گرفته و بالعکس با جریحهدار نمودن احساسات مؤمنین، اهدافی را در سر میپروراند که باید از آنها به درگاه خدای متعال پناه برد.»
این مرجع تقلید شیعیان همچنین افزوده است: «بارها ندای آزادی خواهانۀ زندانیان مظلوم، به بیرون از دیوارهای زندان رسیده است و این موضوع تکلیف را بر دوش همه افرادی که دل در گرو اسلام علوی و محمدی دارند و برای آزادیخواهی تلاش میکنند سنگینتر میکند؛ با این وجود کما اینکه بارها تأکید کردهام تکلیف این عزیزان، شکستن اعتصاب غذا و خارج نمودن خانوادهها و نزدیکان و صد البته جامعه نگران و ملتهب امروز از این نگرانیهاست.»
آیتالله بیاتزنجانی همچنین در پیام خود نسبت به «تعرض» به هاله سحابی در جریان تشییع جنازه پدرش که به مرگ وی منجر شد و نیز نسبت به «درگذشت یک انسان ارزشمند که در زندان و به واسطه اعتصاب غذا دارفانی را وداع گفت»، ابراز تاسف کرده است.
همچنین شماری از وکلای دادگستری با انتشار پیامی خواستار پایان اعتصاب غذای زندانی سیاسی در ایران شدهاند.
در این پیام آمده است: «از آنجا که اعتقاد داریم توسل به اعتصاب غذا روشی است که با موازین دینی و شرعی و هم موازین حقوق بشری مباینت دارد و این حقیقتی است که همه موکلین دربند ما که به این امر متوسل شدهاند، خود بر آن واقف بودهاند و نیز میدانیم که زندانی زمانی دست به اعتصاب غذا میزند که از سایر اقدامات قانونی مایوس شده باشد، بدین وسیله از همه این عزیزان که ایمان داریم پایبند به دین و شریعت و موازین حقوق بشری هستند تقاضا داریم به علت مباینت صریح این اقدام با موازین فوق به اعتصاب غذای خود که میتواند نتایج زیان بار و غیر قابل جبرانی داشته باشد پایان دهند.»
فریده غیرت، عبدالفتاح سلطانی، صالح نیکبخت، محمود علیزادهطباطبایی، محمدعلی دادخواه و محمدرضا فقیهی وکلایی هستند که با انتشار این پیام خواستار پایان اعتصاب غذای زندانیان شدهاند.
روز یکشنبه نیز «جوانان اصلاحطلب» با انتشار بیانیهای خواستار پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان اوین شده و خطاب به آنها آورده بودند: «حفظ جان شما اوجب واجبات است و فردای سبز میهن به وجود شما نیازمند است، باید بمانید تا طلوع صبح آزادی را با هم جشن بگیریم. اما این درخواست ما به معنای عدم مسوولیت زندانبانان در قبال شما نیست.»
از سوی دیگر شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل نیز با «منطقی، مشروع و برحق» خواندن خواستههای زندانیان سیاسی اعتصابی، خواستار انجام تحقیقات برای پیدا کردن «قاتلان واقعی» هدی صابر و هاله سحابی شده است.
خانم عبادی همچنین با ابراز ناامیدی از اجرای عدالت در ایران از همگان خواسته است، صدای زندانیان سیاسی را که برای روشن شدن حقیقت و اجرای حقیقت در اعتصاب غذا هستند به گوش جهانیان برسانند
اعلام اعتصاب غذای نامحدود ۱۲ زندانی سیاسی
|
|
آنها در بیانیه ای که بوسیله یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین در اختیار کلمه قرار داده اند، ضمن گرامیداشت یاد همه شهدای راه میهن و آزادی اعلام کرده اند که هم زمان با روزهای گرامیداشت شهدای جنبش از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر، اعتصاب غذای خود را آغاز می کنند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
ملت ما قربانیان و شهدای بسیاری را در همه این سالها در راه دفاع از مهین و آزادی نثار کرده است، اما جنبش سبز ملت ایران نقطه عطف بزرگی در این راه بود که دهها شهید از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر را تقدیم کرد و در کنار آن دهها معلول زمینگیر شده و صدها زندانی بی گناه با احکام ناعادلانه ای مواجه شده اند که در روند صدور این احکام بسیاری از بندهای قوانین اساسی و ایین دادرسی و حقوق شهروندی، نقض شده است.
متن کامل بیانیه ی اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
باز آمد چون عید نو تا قفل زندان بشکنیم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنیم
مردم سربلند ایران
ما و شما فرزندان سرزمین مهر و آیین مهر ورزی هستیم، لیک سالیانی است که در بند جباریتی افتاده ایم که با زبان قدرت و بی قانونی با شهروندان خویش سخن می گویند. شهروندانی که حقوق و آزادی های مندرج در قانون اساسی و نیز اسناد بین المللی را که کشورمان بدان متعهد شده است، می طلبند. و مبلغ مدارا با همه مردم ملتزم به قانون و منافع ملی با گرایش های متفاوت هستند.
هرچند ملت ما قربانیان و شهدای بسیاری را در همه این سالها در راه دفاع از مهین و آزادی نثار کرده است، اما جنبش سبز ملت ایران نقطه عطف بزرگی در این راه بود که دهها شهید از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر را تقدیم کرد و در کنار آن دهها معلول زمینگیر شده و صدها زندانی بی گناه با احکام ناعادلانه ای مواجه شده اند که در روند صدور این احکام بسیاری از بندهای قوانین اساسی و ایین دادرسی و حقوق شهروندی، نقض شده است.
واپسین شهدا، دو نفر از از زندانیان ملی و مذهبی بودند.هاله سحابی فرزند وارسته مردی چون مهندس عزت الله سحابی که در مرخصی از زندان به سر می برد و در مراسم تشییع و تدفین پدرش، با هجوم نابخردانه ماموران به شهادت رسید و هدی صابر هم بندی ما که در اعتراض به این حادثه ناگوار دست به اعتصاب غذای تر و محدود زد اما دست اجل او را از میان ما برد، اما دو مساله شهادت او را به چالش مشروعیتی بزرگ برای نظام کنونی تبدیل می سازد: اول حبس او به مدت ده ماه بدون محکومیت و هر قرار قانونی و کاملا خودسرانه و جبارانه، آن هم در پیش دیدگان دستگاههای مسوول و مدعیان قضاوت و عدالت و دیگری رفتار سهل انگارانه و مغرضانه در برابر آثار اعتصاب غذای او به همراه ضرب و شتم که منجر به شهادت مظلومانه اش شد و شرح چگونگی آن در شهادتنامه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ منعکس شده است.
اینک همزمان با ایامی که مقارن با ۱۳ رجب زاد روز امام عدالت علی (ع)بوده و به یاد شهدای جنبش سبز از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر نامگذاری شده است، ما ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانواده همه ی این شهدا، به ویژه خانواده های هم زندانیان عزیز از دست رفته مان، هاله سحابی و هدی صابر و مردم متین و صبور ایران، از روز ۲۸ خرداد (شنبه)اعتصاب غذای اعتراضی خود را آغاز می کنیم. امید که به مثابه روزه داری، مورد رضایت خداوند و مردم عزیز و بازماندگان همه شهدای جنبش قرار گیرد.
به امید آنکه جنبش مسالمت آمیز ایران پویاتر و از تکرار چنان فجایعی پیشگیری شود.
اسامی امضا کنندگان بیانیه:
بهمن احمدی امویی- حسن اسدی زیدآبادی- عمادالدین باقی- عماد بهاور- قربان بهزادیان نژاد- محمد داوری- امیرخسرو دلیرثانی- فیض الله عرب سرخی- ابوالفضل قدیانی- محمد جواد مظفر- محمدرضا مقیسه- عبدالله مومنی
Saturday, 18 June 2011
منصوره بهکیش را تنها نمی گذاریم
با این همه / چه بالا / چه بلند / پرواز میکنی!
منصوره بهکیش، نادر بجای مانده از خانواده بهکیش از سلاله:
کاشفان چشمه / کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی / در مجری آتشفشان ها
شعبده بازان لبخند / در شبکلاه درد
که ۶ گل سرخ ۶ به پای دارنده ی آتش، به جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه ایران تقدیم نموده است، بتوسط رژیم حاکم دستگیر شد.
ما امضاء کنندگان این متن قویأ این اقدام ضدانسانی را محکوم کرده خواستار پایان دادن به چنین اقدامات وحشیانه و غیرانسانی می باشیم. خانواده گرامی بهکیش در قلب همه ایرانیان انساندوست و آزادیخواه جای دارند و هر نوع آزار این خانواده، کارگران، زحمتکشان، روشنفکران و دانشجویان انقلابی ایران را برای پایان دادن به این شرایط مصمم تر و جدی تر خواهد نمود.
منصوره بهکیش باید که در اسرع وقت آزاد شود!
در خلوت روشن با تو گریسته ام / برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام / زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال / عاشق ترین زندگان بودند (۱)
از خانواده نامدار بهکیش ۵ فرزند و یک داماد در دهه ۶۰ بقتل رسیدند. محمد رضا (کاظم) در اسفند ماه سال ۶۰، زهرا (اشرف) در شهریور سال ۶۲، محسن در اردیبهشت سال ۶۴ و محمود و علی در کشتار عمومی شهریور ۶۷ به قتل رسیدند. داماد خانواده سیامک اسدیان (اسکندر) در مهر ماه سال ۶۰ در آمل به قتل رسید.
برای افزودن نامتان به این لیست با کمیته دفاع از آزادی منصوره بهکیش به آدرس:
Siamak.Asadian@gmail.comm
تماس بگیرید.
کمیته دفاع از آزادی منصوره بهکیش
آدینه ۲۷ خرداد ۱٣۹۰
(۱) عشق عمومی - هوای تازه: احمد شاملو