www.maderandaghdar.blogspot.com

Wednesday 31 August 2011

شنبه سوم سپتامبر 2011 هولوکاست ایران، آنچه که نباید از یادها برود

همبستگی و هم صدائی با مادران پارک لاله(مادران عزادار)
شنبه سوم سپتامبر 2011 ساعت دو تاسه بعد از ظهر
هولوکاست ایران، آنچه که نباید از یادها برود

سال روز اعدامهای دست جمعی تابستان و پائیز سال 1367 در پیش است. سالی که هزاران نفر از فرزندان ایران روانه جوخه های دار شدند و در گورستانهای بی نام سپرده به خاک. مادران عزادرا سالهای دور کشتارهای جمعی و مادران کشتار های تا به امروز هزگز از پیگرد قاتلان فرزندانشان از پای ننشسته اند. صف مادران ایرانی که عزادار فرزندانشان هستند هر روز و هر ماه وهر سال طولانی تر می شود ودر حالی که دستگیری و مجازات قاتلان فرزندان آنان هرگز به نتیجه ای نرسیده است که هیچ ، مادران نیز به زندان افکنده شده اند برای دادخواهی خون فرزندان.
 جمع مادران عزادار ایران که مادران پارک لاله نام دارند در بیانیه ای که عمق رنج و درد آنان را در از دست دادن فرزندان می رساند چنین اعلام داشته اند:
ما مادران پارک لاله، تا روشن نشدن تمام زوایای این جنایات و محاکمه آمران و عاملان‌اش در دادگاه های مردمی و عادلانه به همراه تمامی خانواده‌های کشته شدگان فریاد بر می‌آوریم سخن از بخشش بی معناست، زیرا تا به حال هیچ یک از سران جمهوری اسلامی به طور رسمی و علنی در برابر مردم به اشتباه های خود اعتراف نکرده اند و پرونده‌ی کشتار بزرگ زندانیان سیاسی ایران، پرونده‌ای گشوده است که بالاخره یک روز این اسناد جنایت به دست مردم از تاریکخانه ها به خیابان ها و رسانه ها خواهد آمد و آن روز، روز دادخواهی است. 
ما می خواهیم بدانیم:

- چرا انسان هایی که حکم زندان داشتند، به جوخه های مرگ سپرده شدند؟
- چرا انسان هایی که برای حداقل خواسته خود به خیابان آمدند، کشته شدند؟
- چرا انسان ها برای بیان اندیشه خود مورد بازخواست قرار می گیرند، به زندان می افتند، شکنجه و گاه اعدام می شوند؟

و هزاران چرای دیگر که ما و تمامی مادران و خانواده های داغدار در سی و سه سال گذشته می خواهیم بدانیم و تا زمان پاسخگویی دست از مبارزه نخواهیم کشید و همچنان ایستاده ایم.


حامیان مادران عزادار ایران در لندن در سالگرد کشتار سال 1367 یاد هزاران قربانی آن سال سیاه را گرامی میدارد و بار دیگر مصرانه خواستار تحقیق و شناسائی علل کشتارهای سال 1367 و کشاندن مسببین ان کشتارها به دادگاهی منصفانه و محاکمه و مجازات آنان است.

حامیان مادران عزادار ایران در لندن خواستار محاکمه و مجازات آنانی است که در سالهای پس از دهه اول، به اشکال گوناگون گاه بصورت زنجیره ای و گاه پراکند اما بدون توقف در درون و برون ایران فرزندان ایران را به خاک و خون کشانده اند.  

حامیان مادران عزادار ایران در لندن هم چنین خواستار آزادی همه زندانیان زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای کنونی ایران که در شرایط غیر انسانی بسرمی برند.

حامیان مادران عزادار ایران در لندن
Find us on Face book: Mourning Mothers Iran London
Saturday: 6 August 2011
15.00 14.00: Time
Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery)
Nearest Tube Charing Cross: Bakerloo and Northern line




The Iranian Holocaust Should Not Be Forgotten

The end of this month and the beginning of the next month is the anniversary of the mass executions of the 1988 in the Iranian prisons. On that year and within two months, thousands of Iran’s children were sent to the gallows and buried in the unknown graves.
Mothers of those who perished in this way, along with mothers whose children had been executed by the Iranian regime ever since had never stopped seeking justice for their children. The line of Iran’s mourning mothers gets longer by day while those who murder their children are not acknowledged and brought to justice. Instead, mothers themselves are often harassed and detained.
On the occasion of the anniversary of the mass killings of 1988, Mourning Mothers of Iran who call themselves Mothers of Laleh Park have issued a statement which demonstrates the depth of their pain at losing their loved ones:

“We, Mothers of Park Laleh will not rest until the secrets of the crimes are revealed and the perpetrators are brought to justice. There is no forgiveness, as to this day non of the Islamic Republic leaders have publicly acknowledged their mistakes and the files of the mass killings of 1988 is still open. One day, people will bring out documents and files of this massive crime out of the darkness and on that day we will seek justice.
We would demand to know:
-          Why those who had been sentenced to prison terms were sent to the gallows?
-          Why those who came to the streets to demand their rights were murdered?
-          Why people are under inquisition for their beliefs, detained, tortured and executed?  
There are thousands of questions which the Mourning Mothers had been seeking to find answers in the past 32 years and their fight will continue until one day they will find the answers.”

London Supporters of Iran’s Mourning Mothers commemorate the massacres of 1988 and demand the perpetrators to be brought to justice in the court of law.

London Supporters of Iran’s Mourning Mothers demand justice for those who had been murdered throughout the past 32 years, either through the chain killings inside and outside the country or individually.
London Supporters of Iran’s Mourning Mothers also demand the unconditional release of all political and ideological prisoners from the inhumane prisons throughout Iran.

Meet us at:
North side of Trafalgar Square at the foot of the National Gallery
Saturday 3 September
2-3 Pm
London Supporters of Iran’s Mourning Mothers

posted by londonmourningmothersiran at 12:40 0 comments

Tuesday 30 August 2011

خاوران اهواز سندی برجسته از کشتار دهه ۶۰


خاوران اهواز سندی برجسته از کشتار دهه ۶۰  

ا
خبرگزاری هرانا: خاوران ها مناطقی هستند که مدفن تعداد بسیار زیادی از زندانیان سیاسی اعدام شده به دست حکومت جمهوری اسلامی در محدوده زمانی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ می باشند. در اقصی نقاط ایران چنین مناطقی یافت میشود که نقطه اشتراک آنها متروک بودن، نداشتن نام و نشان، نبود سنگ و مقبره و در برخی موارد وجود گورهای دسته جمعی در آن هاست. "خاوران"ها مورد غضب حکومت هستند به طوری که در طی حدود سه دهه گذشته همواره کمترین نشانه های موجود در آنها تخریب شده، بعضا اثار شلیک گلوله بر بعضی قبور رویت شده و همینطور در مواردی حکومت ایران به تغییر کاربری این مناطق دست زده است. "خاوران" ها "سند برجسته جنایت علیه بشریت" هستند، جنایتی که به آمریت حکومت و مسولان وقت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.
در این رابطه برای تنویر افکار عمومی و حفظ اسناد "جنایت" صورت گرفته تا زمان دادرسی به این واقعه، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در کنار سایر نهادهای حقوق بشری به شناسایی و معرفی این مناطق اقدام می نماید. این نوشتار اختصاص دارد به خاوران اهواز همراه با تصاویر مربوطه.


خاوران اهواز
از اوایل سال ۱۳۶۰ که اعدام افراد وابسته به گروه های سیاسی مخالف حکومت جمهوری اسلامی در اهواز ، همچون سایر شهرها آغاز شد ، حاکمیت ایران این افراد را در گورهایی نزدیک به گورستان عمومی اهواز که بهشت آباد نام دارد دفن کرد.

گورستان بهشت آباد که در ضلع جنوب شرقی اهواز قرار دارد، در سال ۱۳۶۰ تقریبآ خارج از شهر بود و در مجاورت آن باغ های سیفی و نخلستان قدیمی شهر و نیز محله ی فقیرنشینی به نام خروسی قرار داشت.

اولین گروه های زندانیان سیاسی اعدام شده یا به قتل رسیده در سال ۱۳۶۰ توسط حکومت ایران در فاصله ی حدودآ ۳ کیلومتری ضلع شرقی بهشت آباد به موازات جاده منتهی به پارک جنگلی فولاد دفن شدند. در سالهای پس از آن نیز سایر اعدامی ها از جمله اعدام شدگان قتل عام ۶۷ در اهواز نیز عمومآ در این محل دفن شدند. که در تصاویر ماهواره ای زیر این مناطق مشخص شده است.

دسترسی به این محل با دشواری های فراوان صورت می گیرد.

در این رابطه در سال ۱۳۷۵ اتحادیه تعاونی های مسکن استان خوزستان شروع به آماده سازی زمین های اطراف این محل جهت ساخت و ساز نمود که تا کنون کمتر از ۴۰ درصد پیشرفت کار داشته اند.

همینطور در سال ۱۳۷۶ شهردار وقت اهواز "عباس هلاکویی" که سابقه عضویت در نهادهای امنیتی داشت، طرح تبدیل این گورستان به فضای سبز! را مطرح نمود اما به دلیل آنکه خاک منطقه بیش از حد نامناسب و دسترسی به آن نیز دشوار بود این طرح عملآ پس از سه سال کنار گذاشته شد.

در سال ۱۳۸۰ نیز سازمان مسکن و شهرسازی اهوز تحت عنوان طرح های جدید شهری شروع به طراحی، جهت ساخت و ساز نمود اما از آنجا که سازمان مسکن و شهرسازی نتوانست با مالکین این املاک که از قدیم صاحب سند بودند به توافق برسد، این طرح نیز نیمه تمام رها شد. در کنار تمام تلاش های صورت گرفته برای از بین بردن این محل در حال حاضر شهرداری اهواز تمامی نخاله های ساختمانی را در این گورستان بی نام و نشان تخلیه می کند ، این اقدام باعث شده که دسترسی به این مزارها روز به روز دشوارتر شود و آثار وجودی آن نیز رو به نابودی برود. به ویژه در دو فصل پاییز و زمستان که بارندگی زیاد شده و آب های سطحی نیز راه خروج ندارد وضع به مراتب بدتر می شود ، به گونه ای که تقریبآ شش ماه از سال آب تا نیمی از مزارهای مرتفع سیمانی جمع شده و سبب نشست و تخریب بیشتر آنها می شود. تصاویری از این محل در پی می آید.
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 

posted by londonmourningmothersiran at 14:40 0 comments

Monday 29 August 2011

67سه خاطره از مبارزات خانواده ها در سال



سه خاطره از مبارزات خانواده ها در سال 67


شوک بزرگی که آذر 67 به ما خانواده های زندانیان واردکرده بود ما را در بهت و ناباوری فرو برده بود.

برای چه اعدام شدند؟

خیلی ها چند ماهی از حکم شان مانده بود حتی چند مورد داشتیم که حکم شان تمام شده بود!!!

مستاصل بودیم نمی دانستیم چکار باید بکنیم... تا اینکه زمزمه هایی شنیدیم که باید برویم جلوی دادگستری و اعتراض کنیم...

صبح روز 5 دی ماه 67 که یک روز برفی بود جلوی در دادگستری جمع شدیم خیلی از مادرها و همسرها آمده بودند و در بسته بود.

نمی گذاشتند کسی وارد ساختمان شود، گفته بودند که وزیر دادگستری نیست. نامه ای که خانواده ها نوشته بودند را گرفتند که مثلا جواب بدهند، اما تا حوالی ظهر هیچ خبری نشد. آن روز همه عصبانی بودند ازجمله من. رهگذرهایی که رد می شدند، می پرسیدند اینجا چه خبره؟ من با عصبانیت می گفتم که همسران ما را که توی زندان بودند کشتند و به آنها توضیح می دادم که جرم شان چه بوده؟

آنجا ماموران لباس شخصی زیاد بودند، البته لباس شخصی های آن زمان خیلی شیک و تیپ آمریکایی بودند. تصورش را نمی کردی که اینها مامور باشند! نزدیک ظهر برای پراکنده کردن جمعیت تعداد زیادی از پاسدارها حمله کردند و ما هرکدام سویی رفتیم.

من همراه یکی از دوستانم که شوهرش اعدام شده بود تا پارک شهر رفته بودیم ضلع شرقی پارک شهر که 2 تا از مامورهای لباس شخصی که از صبح ان طرف خیابان ایستاده بودند جلوی راه مان را گرفتند و گفتند تو باید با ما بیایی سوار شو من گفتم سوار نمی شوم دوستم دستم را گرفت و گفت ولش کنید این 3 تا بچه داره! خلاصه من امتناع می کردم که سوار نمی شوم می گفت پتو می اندازم روی  سرت و می برم.

 یکی دیگر اومد وسط گفت خانم سوار شوید چند تا سوال می کنند بعد رهایتان می کنند دید که سوار نمی شوم گفت قول می دهم نیم ساعت بیشتر طول نکشد، گفتم قول میدهی؟ گفت: آره به شرفم قسم! گفتم شما شرف هم دارید! این یکی عصبانی شد دست به هفت تیر برد خلاصه ما را سوار کردند بردند دوستم که فقط مانده بود تا من را رها کنند، او را هم با من سوار کردند ....

ما را بردند کمیته 15 خرداد و سین جیم شروع شد.

چه کسی برنامه امروز را گذاشت؟

چه چور با بقیه هماهنگ کردید؟

برای چی امدید اینجا؟

جالب اینجا بود که نامه ای را که خانواده ها داده بودند به دست وزیر برسه ضمیمه پرونده من بود! گفتم اون چیه؟!

خلاصه از انجا ما را بردند کمیته خاوران ظاهرا مامورهایی که ما را دستگیر کرده بودند، متعلق به ان کمیته بودند، چند ساعتی انجا بودیم که ما را آوردند کمیته وصال. توی راه با دو پاسدار که میان سال بودند صحبت کردیم و گفتیم ما کی هستیم و اعتراض کردیم برای چی ما را دستگیر کردند. انها با تعجب گفتند ما فکرکردیم شما رو در رابطه با مواد مخدر دستگیر کردند!

اون شب توی کمیته وصال بودیم و فردایش هم ما را بردند اوین و10 روز هم من و دوستم انفرادی اوین بودیم و ....

===================

گالین دوپل اومده بود ایران، ما گفتیم فرصت مناسبی است باید بریم به دیدنش. خانواده های جان باختگان 67 قرار گذاشتند که جلوی دفترش جمع بشیم. من صبح با دختر کوچکم رفتم دیدم تعدادی از مادران و خواهران و همسران اومده بودند. پرس وجو کردیم، گفتند: گالین دوپل رفته جایی برای بازدید و حوالی ظهر برمی گرده، من دیدم اگر بخوام با دختر کوچکم که تو بغلم بود تا اون موقع بمونم بچه اذیت میشه، برگشتم خونه بچه رو گذاشتم پیش خواهرم و یک نامه نوشتم و دوباره برگشتم میدون آرژانتین دیدم چه خبره!! به ازای هر یک نفر 3 تا مامور لباس شخصی(کت شلواری) ایستاده بودند. خیلی کتک کاری کرده بودند و برای متفرق کردن خانواده ها یکسری از مادرها رو دستگیرکردند. یک پرده خیلی بزرگ هم جلوی در دفتر سازمان ملل زده بودند با این مضمون که "ما زندانیان سیاسی از جمهوری اسلامی بخاطر رافت اسلامی متشکریم" و یکسری از توابین رو آورده بودن و اونها به طرفداری از جمهوری اسلامی شعار می دادند. خلاصه یک جو امنیتی خیلی سنگین حاکم بود که ما تصمیم گرفتیم برگردیم. من با یکی از دوستانم بودم و او گفت بیا با اتوبوس بریم، بهترین راهه ولی باید مواظب باشیم که دنبال ما نیایند. ما آخرین لحظه موقعی که در بسته می شد، سوار شدیم ولی 2 تا مامور کت و شلواری(سرمه ای) به زور خودشون رو تو اتوبوس کردند. دوستم گفت بهتره یکی دو ایستگاه دیگه پیاده شیم ما باز در آخرین لحظه پیاده شدیم و اونها هم همینطور....دنبال ما راه افتادند ما اون روز اینقدر از کوچه و پس کوچه ها گذشتیم تا بلاخره گم مان کردند. من سریع نامه ای که برای گالین دوپل نوشته بودم رو توی یک عکاسی زیر زمین از بین بردم و رفتیم خونه یکی از آشناهای دوستم تا هشت شب اونجا موندیم و بعد اون خانم به ما چادر داد و آژانس گرفتیم و به خانه برگشتیم ....

=====================

باخبر شدیم که گالین دوپل روز جمعه می خواد برود خاوران سرمزار ... ما خانواده ها تصمیم گرفتیم که حتما آن روز حضور داشته باشیم. طبق معمول جمعه ها راه افتادیم به سمت خاوران. من با مینی بوس از میدون خراسان به سمت جاده خاوران می رفتم که سر سه راه افسریه تعداد زیادی از دوستان و آشنایان رو دیدم. آنها تا متوجه من شدند، اشاره کردند که پیاده شم. پیاده شدم و گفتم چرا اینجا جمع شدید؟ گفتند: مامورهای سپاه اینجا را قرق کردند و نمی گذارند کسی برود آن سمت، از سه راه افسریه به بعد تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی بود. خلاصه مدت کوتاهی اونجا موندیم و تهدید می کردن که برید وگرنه دستگیر می شوید و ما برگشتیم و بعد شنیدیم که گالین دوپل رو بردند بالای قبرستان تو ده " لپه زنک" و چی نشونش دادند نمی دونیم؟!

http://www.madaraneparklale.com/2011/08/67.html
posted by londonmourningmothersiran at 11:32 0 comments

اسامی جدید زندانیان سیاسی آزاد شده از زندان اوین


اسامی جدید زندانیان سیاسی آزاد شده از زندان اوین 

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: بر اساس اطلاع بدست آمده بیش از هفتاد نفر از زندانیان سیاسی در تهران از روز گذشته شنبه از زندان اوین آزاد شده اند و قرار است تعداد دیگری در ساعات آینده آزاد شوند. 


آخرین اسامی بدست آمده تا این لحظه به شرح زیر است:
میلاد اسدی، موسوی استاد دانشگاه اصفهان، آرش علایی، امید اسماعیل زاده، مجتبی هاشمی، مهدی وطن خواه، کیارش کامرانی، حمید سمیعی، آرش ترابی، داوود خادم، غلامرضا احمدی، مجید تمجیدی، نوید کامران، علی قاسمی، محمدرضا صباغی، پرویز ورمزیاری، حسین فرجی، سعید مالمیریان و لطفعلی حاجیان، ارسلان ابدی، احسان عبده تبریزی، امید شریف دانا، آرتین غضنفری، حسین فرجی، حسین حیدری منش، امیر اصلانی، ابوالفضل قاسمی، محسن مختاری، حمیدرضا نجومی، غلامرضا آزادی، امیرحسین قنبری، میثم رودکی، روح الله میرزاخانی، مسعود یزدچی، کورش قاسمی، بهنام انصاری، سجاد مرادی، کیوان فرزین، محمد پورعبدالله، علی بهزادیان نژاد، محسن غمین، سورنا هاشمی، علیرضا داوودی، فاطمه خرمجو، لاله حسن پور، اکریم حیدریان، سما شاملو، زهرا جباری، سوسن تبنیان، فاطمه درویش و نازنین حسن نیا.
گفتنی است که تمامی این زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شده اند.

روز گذشته و همزمان با آزادی این زندانیان، عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در گفتگو با رسانه ها از درخواست عفو و موافقت رهبر جمهوری اسلامی با آزادی بیش از هزار تن از زندانیان جرایم مختلف، از جمله زندانیان سیاسی که وی از آن با عنوان زندانیان امنیتی نام برد خبر داد.
دادستان تهران همچنین از توقف اجرای حکم ۱٨ نفر دیگر از زندانیان سیاسی و تخفیف در مجازات ۱۲ تن دیگر خبر داد.
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
يکشنبه  ۶ شهريور ۱٣۹۰ -  ۲٨ اوت ۲۰۱۱
posted by londonmourningmothersiran at 10:51 0 comments

Sunday 28 August 2011


انتقال موقت و توام با ضرب و شتم حسین رونقی به بیمارستان
انتقال موقت و توام با ضرب و شتم حسین رونقی به بیمارستان
جرس: حسین رونقی، زندانی سیاسی شب گذشته در پی تشدید بیماری اش برای چند ساعت به بیمارستان منتقل شد، و در همین مسیر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

هرانا خبر داد شب گذشته حسین رونقی در پی تشدید بیماری بر اثر رسیدگی نکردن به بیماری کلیوی اش،  بیهوش و به بیمارستان طالقانی منتقل شد. در پی انتقال وی، ماموران امنیتی که این فعال حقوق بشر را همراهی می‌کردند بدون دلیل به ضرب و شتم وی پرداختند و پس از معاینه سر پایی پزشکان مجددا ساعاتی بعد حسین رونقی را به زندان اوین منتقل کردند.

به نظر می رسد یکی از دلایل ضرب وشتم این زندانی سیاسی، نامه چند روز قبل وی به دادستانی تهران است.

وی در این نامه نوشته بود: «آقای دادستان، یادتان هست در مورد وضعیت وخیم جسمی‌ام به خاطر دو عمل جراحی کلیه، داشتن سنگ کیسه صفرا، آنژین قلبی و شکستگی دندان که هدیه بازجویان است برایتان گفتم. یادتان هست تاکید کردم که با وجود هشدار پزشکان متخصص بیمارستان هاشمی‌نژاد، تاکید دکتر رضوانی رئیس اداره پزشکی قانونی غرب تهران در نامه شماره ١۶٨٢٠ به تاریخ ٩٠/٢/٢١ برای خروج من از زندان و ادامه درمان من در محیطی خارج از زندان و نیز تائیدیه‌های مکرر پزشکی قانونی در تاریخ‌های ٩٠/۴/٧ و ٩٠/۵/٩ در همین باره، من باز هم به زندان باز گردانده شدم.
یادتان هست گفتم شرایط دسترسی به تغذیه مناسب و دارو، کلینیک تخصصی و محیط‌های آرام برای استراحت من فراهم نیست. در مقابل شما چه گفتید؟ تنها پاسخ دادید که به دلیل مخالفت سپاه نمی‌توانید مرا به مرخصی اعزام کنید. »

حسین رونقی همچنین خطاب به جعفری دولت آبادی گفته بود: «یادتان هست‌‌ همان موقع از وضعیت نابهنجار بهداشتی ٣۵٠ برایتان صحبت کردم و گفتم به ازای هر ٣٠ نفر، تنها یک حمام و یک توالت سالم وجود دارد؟ یادتان هست گفتم حالا که با هزینه خودمان، غذا را تامین می‌کنیم اجازه بدهید که با پول خودمان دستشویی، حمام ووسایل بهداشتی تامین کنیم؟ »

وی افزوده بود: «یادم هست این را هم گفتید که در پرونده‌های شما (مته‌مان سیاسی – امنیتی) تصمیم گیرنده نهایی دستگاه قضایی نیست. البته تعجب می‌کنم که شما چطور از من خواستید که نامه عفو بنویسم تا از میزان محکومیت من کم کنید. یادتان هست در مورد درخواست شما پاسخ دادم که هم من و هم شما می‌دانیم که حکم ١۵ سال زندان من ناعادلانه و سیاسی است و حداکثر مجازات من طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، شش سال حبس است. یادتان هست گفتم تنها خواسته من محاکمه عادلانه و دور از نفوذ سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات است.»
posted by londonmourningmothersiran at 08:44 0 comments

Saturday 27 August 2011

برادر سهراب اعرابی حداقل بر زخم‌های ما نمک نپاشید


حداقل بر زخم‌های ما نمک نپاشید!


برادر سهراب اعرابی به صادق لاریجانی: یعنی شما نمی‌دانید چند نفر پس از انتخابات ۸۸ تا به حال کشته شده‌اند که سهراب تنها یکی از آنان است؟ شما نمی‌دانید که تا به حال ۴۳ نفر از خانواده‌های این عزیزان مصاحبه‌ی رسمی داشته و شهادت داده‌اند که عزیزانشان کشته شدند؟ من شهادت می‌دهم که در نزدیکی مزار سهراب جوانی دفن شده به نام علی ثقفی که تا کنون خانواده‌اش از سر هراس٬ کشته شدن فرزندشان را اعلام نکرده‌اند…

برادر سهراب اعرابی به صادق لاریجانی:
اگر نمی‌توانید از دروغ و ستم دست بردارید، حداقل بر زخم‌های ما نمک نپاشید

در هفته های گذشته صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه در اظهاراتی پیرامون رویدادهای انگلیس، تعداد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات ۸۸ را یک نفر خواند که اعتراضات بسیاری را در پی داشت. در طی روزهای گذشته خانواده هایی (مادر سهراب اعرابی، همسر علی حسن پور، مادر مصطفی کریم بیگی و برادر امیرجوادی فر) به این گفته ها اعتراض کردند.

سهیل اعرابی، برادر سهراب اعرابی از جانباختگان رویدادهای پس از انتخابات نیز در نامه ای اعتراضی صادق لاریجانی را مورد خطاب قرار داده است که متن این نامه در اختیار سرخ‌سبز قرار گرفته است:

به نام خداوند عدل و داد

آقای لاریجانی

من سهیل اعرابی هستم. برادر یکی از کشته‌شدگان ۲۵خرداد. به یاد می‌آورید؟

نامش سهراب بود… و حالا دنیا می‌شناسدش٬ اما شما چه؟

می‌دانید برادر من چند بهار از زندگی‌اش گذشته بود؟

می‌دانید چند نفر از انتخابات ۸۸ تا به حال کشته شده‌اند که سهراب تنها یکی از آنان بوده است؟

می‌دانید چه بر سر خانواده‌های این عزیزان آمده است؟

می‌دانید هنوز هم هستند کسانی که اسباب آزار و اذیت این خانواده‌ها را فراهم می‌کنند؟

می‌دانید در همان اسلامی که ادعای مسلمانی‌اش را دارید در باب دروغ چه آمده است؟

می‌دانید علی که بود؟ یا تنها نامش را شنیده‌اید و بهره برداری از نامش را آموخته‌اید؟

می‌دانید آه مظلوم بر سر شما و قدرتتان چه خواهد آورد؟

برادر من در تاریخ ۲۵ خرداد مفقود شد و پس از پیگری‌های فراوان مادرم و خانواده٬ ۲۶ روز بعد پیدا شد.

بله یافتیمش اما نه سهراب همیشگی‌مان را٬ که جنازه‌اش را! برادرم با اینکه زنده نبود ولی لبخند بر لبانش بود و اطمینان دارم که لبخندش خطاب به دست‌های آلوده‌ی قاتلینش بود.

قاتلینی که او را به ضرب گلوله‌ای کشتند که از اسلحه‌ی کلاشینکف شلیک شد. اسلحه‌ای سازمانیی که فقط در دست ارتش٬ سپاه و بسیج است.

برادرم به سرعت در تمامی دنیا تکثیر شد و حالا نه تنها شما بلکه هیچ کس نمی‌تواند از محبوبیت و بزرگی و مردانگی‌اش کم کند. کسی نمی‌تواند حقیقت او را انکار کند. برادر من و تمامی کشته‌شدگان در راه احقاق حق شان جان خود را از دست دادند… همان راهی که ۱۴۰۰ سال پیش حسین و یارانش در آن قدم گذاشتند.

شما چه؟ شما در راه حق چه کردید؟ شما جز پایمالی حق چه کردید؟ شما جز تلاش برای خاموش کردن صدای حق‌خواهی یک ملت با توسل به زور چه کردید؟ شما جز انکار فریاد تظلم‌خواهی یک ملت چه کردید؟

برادر من تنها ۱۹ سال سن داشت و آن‌ها که می‌شناختندش می‌دانند که درک او از حقایق بسیار بیشتر از سن و سال کمش بود.

یعنی شما نمی‌دانید چند نفر پس از انتخابات ۸۸ تا به حال کشته شده‌اند که سهراب تنها یکی از آنان است؟

شما نمی‌دانید که تا به حال ۴۳ نفر از خانواده‌های این عزیزان مصاحبه‌ی رسمی داشته و شهادت داده‌اند که عزیزانشان کشته شدند؟

آیا تا به حال بر سر مزار سهراب رفته‌اید؟ من شهادت می‌دهم که در نزدیکی مزار سهراب جوانی دفن شده به نام علی ثقفی که تا کنون خانواده‌اش از سر هراس٬ کشته شدن فرزندشان را اعلام نکرده‌اند… چند قدم آن سوتر اشکان سهرابی٬ عباس دیسناد٬ رامین رمضانی و… دفن شده‌اند. قطعه‌ی ۲۵۷ بهشت زهرا شاهدی است بر حقیقتی که شما از هیچ تلاشی برای انکار کردنش فروگذار نکردید. شاهدی است بر جان سپردن جوانانی که تا شامگاه ۲۲ خرداد ۸۸ زنده بودند و زندگی و وطنشان را دوست داشتند.

شما اما هیچ به خود زحمت داده‌اید که یک بار بر سر مزار آن‌ها حاضر شوید؟ که فاجعه‌ی این همه زندگی‌های خفته در زیر خاک را به چشم ببینید؟

محمد مختاری٬ مصطفی کریم بیگی٬ علی حسن پور٬ میثم عبادی٬ شهرام فرج زاده٬ محمد کامرانی٬ امیر جوادی‌فر٬ محسن روح‌الامینی و… آن‌قدر اسم هست٬ آن‌قدر گورهای بانشان و بی‌نشان هست که دیگر حضور ذهن ندارم که بگویم. به راستی که راست گفته‌اند که از تراژدی خارج شده و به آمار رسیده است.

خانواده‌های این عزیزان هرکدام به نوعی زندگی برایشان به تلخی بدل شده و اشخاصی که بویی از انسانیت نبرده‌اند باعث آزار و اذیت آن‌ها و به نوعی سوهان روح آنان شده‌اند… باز هم شما نمی‌دانید؟!

یک بار هم که شده به چهره‌ی خود در برابر آینه بنگرید و به خود آیید و دست از دروغ و ستم بردارید.
و اگر نمی‌توانید٬ اگر حلاوت قدرت آن‌چنان زیر دندانتان مزه کرده که ناتوانید٬ حداقل بر زخم‌های ما نمک نپاشید.
iran-emrooz.net | Sat, 27.08.2011, 13:10


posted by londonmourningmothersiran at 09:59 0 comments

بازداشت دست‌کم ۳۳ فعال آذربایجانی


بازداشت دست‌کم ۳۳ فعال آذربایجانی




مامورین امنیتی در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه با هجوم به منازل این فعالین در شهرهای مختلف آذربایجان همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و... بیش از ۴۰ فعال سیاسی را پس از دستگیری به مکان نامعلومی منتقل نموده‌اند. در برخی از این بازداشتهای صورت گرفته مامورین امنیتی فعالین را مورد ضرب و شتم شدید قرار داده‌اند.

به گزارش وبسایت‌های نزدیک به فعالان آذربایجانی، ماموران امنیتی و انتظامی عصر چهارشنبه ۲ شهريور ۱٣۹۰ با مراجعه به مراسم افطاری فعالین آذربایجانی در محله قوم تپه تبریز بیش از ۳۰ تن را بازداشت و به مکان نا معلومی منتقل کردند. این بازداشت‌ها روز بعد نیز ادامه یافت و گفته می‌شود شمار بازداشت‌ها به ۴۰ نفر رسیده است.

مامورین امنیتی با هجوم به منازل این فعالین در شهرهای مختلف آذربایجان همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و... بیش از ۴۰ فعال سیاسی را پس از دستگیری به مکان نامعلومی منتقل نموده‌اند. در برخی از این بازداشتهای صورت گرفته مامورین امنیتی فعالین را مورد ضرب و شتم شدید قرار داده‌اند.

بازداشت شدگان هیچگونه تماسی با خانواده شان نداشته اند و از محل نگهداری آنها اطلاعی در دست نیست.

این بازداشتها در حالی صورت می گیرد که فعالین آذربایجانی در شهرهای مختلف آذربایجان طی فراخوانهایی مردم را به تجمعات اعتراضی بر علیه سیاست حکومت ایران در نابودی محیط زیست آذربایجان و بی توجهی به وضعیت دریاچه ارومیه فراخوانده بودند. این اعتراضات بدنبال رد دو فوریت طرح نجات دریاچه ارومیه از سوی نمایندگان مجلس ایران و نحوه استدلال نمایندگان مبنی بر کوچ آذربایجانیها از اطراف این دریاچه صورت می گیرد.

در عین حال گزارشات رسیده حاکی است تعدادی از هواداران تیمهای تراکتورسازی و شهرداری تبریز نیز همزمان با برگزاری دیدار خانگی این دو تیم دستگیر شده‌اند. این دستگیریها در حالی رخ می دهد که نزدیک به ۷۰ هزار هوادار آذربایجانی این دو تیم در بازی امروز بارها با شعارهای خود اعتراضشان را به تصمیم مجلس ایران در رد طرح دو فوریتی نجات دریاچه ی اورمیه نشان دادند.


شعار هواداران تیم‌های تراکتورسازی و شهرداری تبریز:
اورمو گولو جان وریر / مجلیس اونون قتلینه فرمان وریر (دریاچه اورمیه جان می دهد / مجلس به قتل آن فرمان می دهد)


نمایندگان مجلس ایران روز ۲۵ مرداد (۱۶ اوت)، با دو فوریت طرح جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه از طریق انتقال و پمپاژ آب از رودخانه های ارس و سیلوه، مخالفت کردند و قرار شد این طرح به صورت عادی در کمیسیون مربوطه بررسی شود.

اسامی ۳۳ تن از دستگیرشدگان از این قرار است:

۱- محمد امیری
۲- حسن ارک
۳- موسی برزین خلیفه لو
۴- عزیز پورولی
۵- مهدی حمیدی شفیق
۶- آیدین ذاکر
۷- احمد ریاضی مبارکی
۸- یعقوب رمضانی
۹- جمشید زارعی
۱۰- تقی سلحشور
۱۱- یوسف سلحشور
۱۲- یاسر سلمانی رضایی
۱۳- علی شیرناک
۱۴- وحید شیخ بگلو
۱۵- تقی صوفیانلی
۱۶- عبدالله صدوقی
۱۷- محمد فقیهی
۱۸- محمود فضلی
۱۹- حمید قربانعلی‌زاده
۲۰- بهنام علیزاده
۲۱- احمد علیزاده
۲۲- مرتضی عوض‌پور
۲۳- جلیل علمدار میلانی
۲۴- محمد علیمرادی
۲۵- مصطفی عوض‌پور
۲۶- ایلقار کریمی
۲۷- حسن کریم‌زاده
۲۸- فرزاد مهدوی
۲۹- مرتضی مرادپور
۳۰- مهدی مهاجر
۳۱- حسین نصیری
۳۲- مهدی (ائلمان) نوری
۳۳- قادر نوروزی

iran-emrooz.net | Thu, 25.08.2011, 22:28

posted by londonmourningmothersiran at 01:17 0 comments